پخش زنده
امروز: -
مدیرکل مدیترانه و شرق اروپای وزارت امور خارجه گفت: انسجام ملی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بسیار ارتقاء و افزایش پیدا کرد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، آقای محمود حیدری مدیرکل مدیترانه و شرق اروپای وزارت امور خارجه با حضور در استودیوی گفتگوی ویژه خبری به موضوع همبستگی ملی و رمز پیروزی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه پرداخت و به سوالات در این باره پاسخ داد. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
سؤال: یک اتفاق خیلی مهم در این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه؛ شکلگیری آن انسجام ملی بود، یک انسجام عجیب و قریبی بین مردم اتفاق افتاد، با هر رنگ، شکل، ظاهر و اعتقادی چه در داخل و چه در خارج، خیلی اتفاق مهم و ارزشمندی بود، فکر میکنید علت پیدایش این انسجام ملی چه بود و این انسجام چقدر در تحولات آینده این جنگ که حتی ممکن است ادامهدار هم باشد، اثرگذار بود و توانست آن نقشه اصلی دشمن را به هم بریزد و آنها را ناامید کند از چیزی که دنبال آن بودند؟
حیدری: سطح انسجام ملی در این ایام بسیار ارتقاء و افزایش پیدا کرد، شاید دلایل متعددی بشود برای آن شمرد، ولی زیربنای این کشور، این است که یک ملت در آن زندگی میکند. هر سرزمینی کشور نیست و هر جمعیتی هم ملت نیست. برای این که جمعیت تبدیل به ملت شود، یک سری مؤلفهها باید شکل بگیرد. تاریخ، فرهنگ، رسم و رسوم سنن، زبان، مفاخر، مشاهیر و نگاه به آینده مشترک باید شکل بگیرد و هر میزان که اینها بیشتر باشد، غنا و عیار آن ملت بیشتر میشود و ملت ایران همه اینها را داشت. من یک زمانی سال ۷۲، ۷۳ سه تا چهار سالی مأموریت در آفریقای جنوبی داشتم، بعد از اضمحلال تبعیض نژادی و زمانی که نلسون ماندلا رهبر سیاهپوستان و رهبر مبارزات آزادیبخش به قدرت رسید و رئیس جمهور شده بود. شکاف عمیقی در این جامعه بود. آن موقع واژهای را مطرح کردند به نام ملتسازی، یعنی در این کشور باید ملتسازی صورت بگیرد، چرا؟ چون در بسیاری از این مؤلفههایی که شمردم تفاوت وجود دارد بین این ملت، آن چه بخواهد اینها را به هم پیوند دهد، ضعیف است، باید ایجاد شود. این فقط مختص آفریقای جنوبی نیست، نمیخواهم اسم بیاورم، ولی کشورهای دیگری را هم میشناسم که یا کلاً نیازمند شروع این فرآیند ملتسازی هستند؛ یعنی مؤلفههایی که ملت را تشکیل میدهد باید در آنها ایجاد شود. نگاه میکنیم مثلاً روز مشترک ندارند و زبان مشترک و اهداف و منافعشان را مشترک تلقی نمیکنند، باید طی، یا تقویت شود. خیلیها هم هستند ولی باید تقویت شود. ملت ایران به صورت تاریخی؛ بحث امروز دیروز هم نیست، یک بنیاد و فوندانسیون قوی در این قضیه دارند. سعدی، حافظ، مولوی، فردوسی و شاهنامهاش، ملاصدرا، ابوعلی سینا، تخت جمشید، حرم مطهر رضوی، عالیقاپو، بیستون، چهلستون، شعر، ادبیات، فلسفه و خیلی از این عناوینی که میتوانیم بشمریم و روی آن کار کنیم، اینها جمع شده در طول قرون مختلف تا از جمعیت اینجا یک ملت ریشهدار، قوی و غنی ساخته و لذا شما دیدید در جنگ تحمیلی هشت ساله ما هم وقتی جنگ ما در خوزستان بود، منتها الیه خوزستان در آن طرف مرز، کشور هم شهید میداد. مدافع وطن بود، چرا؟ چون همه احساس یک ملت بودن میکردند. این باعث شد که در این شرایط جدید، البته وقتی میگوییم یک ملت در اینها اشتراکات دارد؛ به این معنا نیست که در همه چیز مشترک است. بالأخره ملت، تنوع و تکثر دارد؛ میتواند مذاهب، اقوام، زبانهای مختلف، حتی با مشیهای سیاسی متفاوت باشد. جریانات مختلف باشد، اما آن چه مهم است؛ چتری وجود داشته باشد به نام ملت؛ آن چتر بزرگ بتواند همه این تنوعها و تکثرها را ذیل خود جا دهد.
سؤال: قبول دارید برخی وقتها ممکن است یک ملتی در یک جغرافیایی ساکن باشند، ملت هم باشند، ولی این اتفاق باز ممکن است نیفتد، به نظر شما چه چیزی ما را متفاوت کرد؟
حیدری: این ریشهها بود، یعنی این ریشهها باعث میشود شما یک خانواده بزرگی به عنوان ملت داشته باشید و یک چیزی هم که گاهی مواقع تسریع میکند؛ تهدید مشترک است، یعنی در یک برههای شما ممکن است تهدید مشترک به وجود بیاید و روح جمعی این ملت احساس کند که مورد تجاوز و تهدید قرار گرفته و این هم سرعت دهد و این چیزی بود که در این جنگ ۱۲ روزه اتفاق افتاد. یعنی مردم ما احساس کردند که دشمنی به آنها تجاوز، حمله و جنگی را تحمیل کرده که آن دشمن، به دنبال فروپاشی کشور، کلیات یک جامعه و ملت را مورد هجمه قرار داده، لذا این اراده جمعی در اکثریت قاطع ملت شکل گرفت که این توطئه و دسیسه دشمن را ناکام بگذارند. دشمن را ناامید کنند و کردند و من میخواهم روی این نکته تأکید کنم که بخش عظیمی از جامعه ما در این ناامید کردن دشمن نقش داشت. وقتی میگوییم بخش عظیم یا قاطبه جامعه ما نقش داشت، فقط منظور ما حزباللهیها، بسیجیها، هیئتیها، مسجدیها و چادریها نیست؛ آنها همیشه دشمن را ناامید کردند، اصلاً اینها محل امید دشمن نبودند؛ یعنی دشمن از اینها ناامید بود. دشمن این تجاوز و حمله را که آغاز کرد میخواست، یعنی امید واهی و بیاساس خود را متوجه قشرهایی کرد که فکر میکرد این قشرها به دلایلی با نظام و شرایط سیاسی کشور فاصله دارند. برخی شاید در انتخابات هم شرکت نکردند، برخی ممکن است گلایهها و دلخوریهایی هم داشته باشند و فکر میکرد میتوانست روی این گلایهها و دلخوریها سوار شود و از دل این نارضایتیها بیاید و تحقق آمال خود را که فروپاشی کشور است دنبال کند. اینجا بود که ملت ما هوشیار بود، این هوشیاری باعث شد که دشمن را نابود کند. مثلاً گروههای مختلف سیاسی آمدند و در مقابل دشمن موضع گرفتند، برادران و خواهران اهل سنت ما حتی دختران کمحجابی که شهید سلیمانی آنها را دختر خودشان خطاب میکردند و افراد مختلف که شاید لازم نباشد به جزء نام برده شود.
سؤال: پیروان سایر ادیان هم که اصلاً مسلمان نیستند؟
حیدری: بله و همه ادیان، یعنی آن کلمهای که میتوانیم بگوییم؛ یک ملت اینجا تبلور پیدا کرد و این یک دستاورد مهم برای کشور شد و واقعاً باید قدر همه آنها را دانست. یعنی آن هوشیاری که به خرج دادند که در لحظهای که باید امید دشمن را ناامید میکردند و از بین میبردند، این اتفاق افتاد، همراهی صورت نگرفت، بلکه بالعکس دیدیم کسان متعددی آمدند به پرچم، نام ایران و آن چه مظهر کشور بود ابراز وفاداری کردند و این مختص فقط ایرانی داخل کشور هم نبود. بخش قابل توجهی از ایرانیان خارج از کشور هم همین رویکرد را داشتند و این باعث شد که یک سرمایه اجتماعی برای کشور ایجاد شود.
سؤال: تا پیش از این اگر جایی صحبت از مؤلفههای بازدارندگی میشد، شاید خیلیها صرفاً ذهنشان روی توان دفاعی و نظامی کشور میرفت که اینها عوامل بازدارندگی در کشور است، شاید کمتر ذهنها به سمت این همبستگی به عنوان یک عامل بازدارنده میرفت، امروز بعد از این ۱۲ روز همه به چشم دیدند و کامل لمس کردند که اصلاً شاید بازدارندگی این همبستگی ملی حتی از قدرت دفاعی و موشکی ما بالاتر است، یعنی آن چه دشمن را ناامید کرد؛ همبستگی ملی ملت ایران بود با هر گرایش و عقیدهای که هستند؟
حیدری: همین طور است، ما گاهی مواقع نعمتهایی داریم که شاید برای خودمان هم مجهول است، در یک شرایطی یک دفعه مکشوف و روشن میشود؛ مثل ماهی که در آب است ولی شاید نداند که آب چیست و قدر آب را نداند، داشتن چنین ملتی و آن ارکان ملتسازی که اشاره کردم و اینکه فرمایش شما مرا یاد آیه شریفه قرآن مجید انداخت؛ «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً» این تألیف قلوب، ایجاد اخوت و ارتقای اخوت را قرآن به عنوان یک نعمت ذکر میکند و در این شرایط جنگی به نظرم در جامعه ما هم تا حد خوبی این اتفاق افتاد، یعنی یک تألیف قلوبی صورت گرفت و احساس اخوت و یک خانواده بزرگ بودن، چرا؟ چون دیدیم با دشمنی مواجه هستیم که وقتی میآید تفاوتی قائل نمیشود که در مقابلش کیست؟ شاید ادعاهایی کند که من دنبال این هستم، دنبال دیگری نیستم، ولی یک نمونه آن که همه ما و جهانیان دیدند؛ همین حادثه میدان تجریش بود که دیدید ماشینها، سرنشینان و عابران رهگذری مورد تعرض قرار گرفتند که اینها واقعاً با هیچ منطقی نمیشد این جنایت را توجیه کنی، همانطور که همان اتفاقی که در ورودی زندان اوین اتفاق افتاد. در ورودی زندان اوین مردم با چشم خود دیدند با دشمنی مواجه شدند که برای آن خانواده زندانی، سرباز وظیفه، پزشک زندان و مردم عادی عابر فرقی نمیکند و لذا کنه ماهیت رذل رژیم صهیونیستی در این شرایط برای همه آشکار شد. البته این همبستگی که ایجاد شد؛ دو عامل دیگر هم داشت. یک عامل؛ هفت اکتبر است، اگر چنین جنگی قبل از هفت اکتبر اتفاق میافتاد، شاید آن شناختی که چه مردم داخل ما، چه حتی جامعه جهانی نسبت به میزان رذالت و خباثت صهیونیستها داشتند در این حد نبود. البته همه میدانستیم که این رژیم از ابتدا نامشروع و بر اساس تجاوز و جنایت شکل گرفته، ولی هفت اکتبر یک دفعه صحنههای جدیدی را جلوی چشم هم مردم ما و هم جهانیان باز کرد. مردم دیدند با رژیم ددمنشی روبهرو هستند که بیمارستان را تخریب میکند، بمب سر کودکان میزند، دهها هزار نفر شاید الان، نزدیک به شصت هزار نفر و بیش از این آمار واقعی شاید باشد؛ که عمدتاً زن و کودک بیگناه هستند به شهادت میرساند و از گرسنگی به عنوان سلاح استفاده میکند و بدتر از آن میآید نهادهایی که حتی سازمان مللی هستند و باید به این شرایط و تغذیه مردم رسیدگی کنند، آنها را بیرون میکند و خیلی از آنها را به قتل میرساند، راهها را میبندد و در جاهای محدودی هم که میخواهد غذا توزیع کند، صف ایجاد میکند و بعد با دست خود، همان مردمی را که خودش به صف کشیده شهید میکند. وقتی مردم دیدند با چنین رژیمی طرف هستند، طبیعتاً خود این عامل همبستگی شد. نوع دشمنی که با او مواجه هستید هم میتواند عامل و....
سؤال: ولی ما همیشه در برابر تجاوز خارجی منسجم بودیم، یعنی زمانی که هشت سال دفاع مقدس اتفاق افتاد که قبل از هفت اکتبری نبود، ولی باز همان انسجام شکل گرفت و نکته آن این است که خودجوش اتفاق میافتد، یعنی به واسطه فراخوان و دعوت به همبستگی نبود. یعنی از همان ابتدا اصلاً هر کسی میدانست که وظیفهاش این است که باید پای این آب و خاک بایستد بدون این که کسی از او خواسته باشد، هر کس در هر سمت شغل و کاری که انجام میداد، احساس وظیفه کرد که باید به هموطن خود کمک کند، اگر شرایطی هست برای همه است، باید تحمل کند، حتی اگر در صف بنزین میایستد، با تحمل، بدون اعتراضی، اگر ایست بازرسی هست، با تحمل و احترام اصلاً استقبال میکردند؛ این خیلی چیز عجیبی بود؟
حیدری: بله، همین طور است، یعنی در این که ملت در برابر تجاوز خارجی همیشه در طول تاریخ مقاومت داشته و این بار هم به همین شکل بود، آن چنان که در دفاع مقدس هم بود؛ در این تردیدی نیست، منتها اینها عاملی بود که این را تقویت کرد؛ یعنی شناخت از ماهیت دشمن و یک عامل دیگر هم به نظرم این بود که مردم ما احساس کردند که نظام ما دنبال جنگ نیست؛ جنگطلب نیستیم، بله، تسلیم را قبول نمیکنیم، ولی ما دنبال جنگ نیستیم. روزی که رئیس جمهور آمریکا به جمهوری اسلامی ایران نامه داد و پیشنهاد مذاکره داد، این ایده مطرح بود که آیا بپذیریم، نپذیریم، بدعهدی دشمن را میدانستیم، ماهیت آن را میشناختیم و سابقه برجام و قبل از برجام را داشتیم، منتها این مطلب و جمع بندی این طور شد که بپذیریم و مذاکره کنیم، پنج دور مذاکره کردیم و در حالی که روی دور ششم هم توافق کرده بودیم، یعنی روز جمعهای که این تجاوز شروع شد، برای روز یکشنبه قرار بود در مسقط وزیر امورخارجه و تیم مذاکره بروند به همان شکل سابق مذاکره کنند، اگر ما این پنج دور مذاکره را انجام نمیدادیم، شاید محل تردید بود برای بعضیها که اگر ما این مذاکره را میکردیم، این اتفاق نمیافتاد. حجت بر همه تمام شد. حالا بعضیها شاید بگویند این مذاکره فریب بود، حتی اگر آن هم بوده باشد که ما در فریبکار بودن دشمن تردید نداریم، اما برای اتمام حجت به خودمان و جامعه جهانی و برای این که همه به ماهیت این دشمن پی ببرند، خودم احتمال جنگ را میدادم، منتها نه برای روز جمعه، برای روز دوشنبه.
سؤال: بعد از مذاکره؟
حیدری: چون تصورم بیشتر این بود که اینها اگر بخواهند جنگ را شروع کنند، در خبرها میدیدید که یک سری نقل و انتقالات نظامی افزایش پیدا کرده بود.
سؤال: آرایش آنها، آرایش جنگی بود؟
حیدری: بله، منتها میگفتم اگر بخواهند جنگ را شروع کنند، البته این برداشت شخصی من بود نه سازمان، این که اگر بخواهند جنگ را شروع کنند، اینها میگذارند دور ششم مذاکره شکل بگیرد و در دور ششم مذاکره به شکلی جلو میروند که مذاکره به شکست بیانجامد. مطالبی را مطرح و مطالباتی طرح میکنند که مذاکره به شکست بیانجامد، وقتی مذاکره به شکست انجامید، میگویند مذاکره جواب نداد.
سؤال: عقلشان به این نرسید؟ یعنی حتی بگویند اینها در مذاکره این قدر سفتی کردند که مذاکره شکست خورد، ما مجبور شدیم حمله کنیم؛ یعنی در یک مقطعی حمله را انجام دادند که یعنی دنیا هیچ توجیهی برای حمله ندارد.
حیدری: از یک جهت آدم یاد فرمایش امام سجاد میافتد که «الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء» از یک جهت این حماقتشان بود و از یک جهت هم این که میگویم مردم ما پی بردند بیش از پیش، ما با دشمنی سر و کار داریم که به هیچ قاعده متعارف بینالمللی پایبند نیست. این مذاکرهای که وسط میز مذاکره؛ تعبیری که وزیر خارجه ما بارها داشتند؛ این است که میگویند بیایید سر میز مذاکره، میگوید ما که پشت میز مذاکره بودیم، ما میز مذاکره را ترک نکردیم، شما میز مذاکره را منفجر و تخریب کردید و الان شما هستید که باید اثبات کنید صلاحیت و شأنیتی برای مذاکره قائل هستید، این روش؛ واقعاً رویکرد شماست. این داستان این دو عامل به نظرم هم بحث ماهیت خبیث رژیم صهیونیستی و هم عامل دوم؛ یعنی بعد از هفت اکتبر روشنتر شد برای همه و این که جمهوری اسلامی با رفتن به پای میز مذاکره، حقانیت و عقلانیت خود را به منصه ظهور رساند. به نظرم این دو عامل هم در داخل و هم در خارج برای این که آن تصویری که ایجاد میشود یک تصویر معقولی باشد مؤثر بود.
سؤال: این همبستگی ملی که از آن صحبت کردید در خارج از کشور بازخورد و انعکاسی هم داشت؟
حیدری: تقریباً دنیا متوجه این همبستگی ملی ما شد، یعنی احساس کرد که بر خلاف انتظاراتی که بدخواهان داشتند و برخلاف آن طراحی که شروع کنندگان و تحمیلکنندگان جنگ داشتند، این جنگ نه تنها باعث بروز شکاف و تقابل بین قشرهای ملت نشد، بلکه باعث انسجام بیشتر شد. یادم هست روزهای جنگ بود، دو تن از سفرای حوزه شرق اروپا مشترکاً یک ملاقاتی با ما داشتند در همان روزهایی که تهران هم در معرض تهدید و سر و صداهای جنگی بود، آنها آن روز میگفتند که ما تعجب میکنیم، یعنی از جامعه دیپلماتیکی که همچنان در تهران حضور داشت یا افرادی که با آنها ارتباط دارند، گفت همه متعجب و شگفتزده شدند که این جنگ باعث انسجام مردم شما شده و این در خارج از کشور هم همین بود، یعنی شما خودتان شاید بیش از من رسانههای بینالمللی را پیگیری میکنید، همه اذعان دارند که این جنگ باعث شد که ملت ایران به هم نزدیکتر شود.
سؤال: مشخصاً در حوزه تخصصی کاری شما که حوزه مدیترانه و شرق اروپاست، به ویژه واکنش کشور همسایه ما؛ ترکیه؛ چه مردم و چه دولت به کل جنگ ۱۲ روزه چه بود؟
حیدری: در حوزه کشورهای همسایه؛ رویکرد جمهوری اسلامی ایران در سالیان اخیر، همیشه رویکرد همسایگی بوده و این جا هم خودش جواب، داد، حالا دلایل مختلف دارد. حالا من بیشتر به ترکیه اشاره خواهم کرد، ولی شما میبینید که تقریباً بالاتفاق کشورهای همسایه ما این تجاوز رژیم صهیونیستی را قاطعانه محکوم کردند و حق دفاع مشروع را هم برای ما به رسمیت شناختند. اتحادیه عرب، کشورهای حوزه خلیج فارس، کشورهای شمالی ما، سازمان همکاری اسلامی در نشستی که در استانبول بود، بالاجماع و بالاتفاق بیانیهای که دادند، به صورت قاطع این تجاوز رژیم صهیونیستی علیه ایران را محکوم کردند و با جمهوری اسلامی ابراز همبستگی کردند؛ جنبش عدم تعهد و خیلی از تشکلهای بینالمللی دیگر. اما راجع به ترکیه؛ مشخصاً، ترکیه خیلی شباهتها و اشتراکات فرهنگی و تاریخی با ما دارد و در عین حال در مسائلی هم ممکن است اختلاف نظری بین دو کشور در سالیان اخیر هم بوده تفاوت داشته است مواضع دو کشور، لذا در این سالیان پس از انقلاب یک انقباض و انبساطی در مواضع نزدیکی و دوری مواضع نسبت به هم داشتیم. اما دراین برهه جنگ اطلاعاتی که ما از جامعه و افکار عمومی ترکیه داریم این است که همبستگی که در این برهه با کشور ما و با ملت ما نشان دادند از خودشان شاید فقط با آن برهه سالیان ابتدای انقلاب اسلامی قابل مقایسه باشد. مقامات سیاسی ترکیه از آقای اردوغان رئیس جمهور، وزیرخارجه، دولت، مجلس و پارلمان ترکیه قطعنامه اجماعی تصویب کرد.
همه کسانی که فضای داخلی ترکیه را میدیدند، ترکیه پارلمانش احزاب مختلف است و کمتر پیش میآید که در یک موضوعی اجماع کنند، شما خودتان خبرهای ترکیه را پیگیری میکنید، گاهی موقعها در تظاهرات خیابانی هم علیه هم دارند، دستگیری هاست، به آنها کار نداریم، در این موضوع همه احزاب، جریانات فکری، اندیشکده و رسانههای ترکیه آمدند، چرا، نه فقط به خاطر اشتراکات تاریخی و فرهنگی که با ملت ایران دارند، که البته آن هم اصل است، نه فقط به خاطر خباثتی که در رژیم صهیونیستی میبینند و شناختی که پیدا کردند و آن چه در غزه اتفاق میافتد همان طورکه ملت ایران میبینند آنها میبینند که علیه مردم مظلوم فلسطین چه جنایاتی، که آن هم است، ولی جریانات فکری سیاسی در ترکیه، اصلی هاش، یک واهمه و هراسی پیدا کردند، که این توسعه طلبی و این فزون خواهی از طرف رژیم اشغالگر اگر از مانعی مثل جمهوری اسلامی ایران بتواند عبور کند، این تهدیدی برای ترکیه خواهد بود.
تهدیدی برای بقیه کشورهای منطقه خواهد بود. همه پی بردند که فزون خواهی و توسعه طلبی رژیم صهیونیستی حد یقف ندارد و یکی از دلایل اصلی که الان افکار عمومی ترکیه به شدت نه فقط حالا ترکیه، پاکستان هم این است، اندونزی و مالزی و خیلی از کشورهای مهم اسلامی همین است، حتی بسیاری از کشورهای غیر مسلمان همین است، این رژیم را به عنوان یک منشاء خطر و تهدید برای کل دنیا و صلح جهانی به خصوص برای این منطقه تلقی میکنند.
سوال: در این ایام دفترهای یادبودی در نمایندگیهایمان در سراسر کشور تدارک دیدیم و یک ابتکاری دراین زمینه وزارت خارجه به آن دست زد، آیا معمول است چنین اتفاقی یعنی یک کشوری که درگیر جنگ است به همین مناسبت دفتر یادبودی در نمایندگی هایش بگذارد و چه آثاری میتواند داشته باشد؟
حیدری: دفتر یادبود در دنیا متعارف است مراکز دیپلماتیک وقتی اتفاق بزرگی میافتد، مثلا یک شخصیت ملی از دنیا میرود، یا یک زلزلهای اتفاق میافتد و تعداد زیادی از بین میروند، میآید دفتر یادبود باز میکند.
ابتکاری که این بار شاید یک مقدار بدیع بود، این بود که در سراسر نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در دنیا، دفتر یادبود به یاد شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی افتتاح شد و این بسنده نشد صرفا به مقامات سیاسی و دیپلماتیک، باز شد اطلاع رسانی شد خیلی جاها و دعوت از شخصیتهای آن کشور، پارلمان، احزاب، اندیشکدهها، رسانه ها، مراکز دینی، علما و استقبال بسیار خوبی در بسیاری از کشورها شد. یعنی احساس این است که در سالیان اخیر یک بغضی در گلوی بسیاری از مردم جهان انباشته شده بود. چرا، چون مینشستند پای تلویزیون و صحنههای غزه را میدیدند، صحنههای لبنان و کودکان و زنان بیگناه، مادری که فرزندش را روی دستش گرفته میدیدند و کاری نمیتوانستند خیلی از مردم بکنند.احساس میکردند که جامع بین المللی و قطعنامهها و سازمان ملل و اروپاییها و آمریکا هم خوب تکلیفش معلوم است، اینها یا همدست هستند یا حداقل این است که بی تفاوت هستند. واقعا وجدان جامعه جهانی متاثر و معذب بود وقتی دیدند که جمهوری اسلامی آمد و مقاومت کرد و در مقابل این ایستاد و پاسخ داد عواطفی به ملت ایران افزوده پیدا کردند، که در خیلی از مذاهبی که امکان بروز داشت که یکی از آنها همین دفاتر یادبودی بود که در نمایندگی ها، سفارتها و سرکنسولگریهای ما در سراسر جهان باز شد مورد استقبال قرار گرفت.
سوال: راجع به مواضع کشورهای اروپایی، شرقی و غربی، طبیعتا مواضع سیاسی این کشورها یکسان نیست، بعضا تحت تاثیر رژیم صهیونیستی هستند، بعضا متحد آمریکا هستند، بعضا در مظان حمایت و نوعی همدستی و مشارکت با رژیم صهیونیستی هستند، که وزارتخانه و نمایندگیهای ما همه اینها را رصد کردیم و برای هر کدام از کشورها مطلع هستیم.
حیدری: آن جایی که باید یادداشت اعتراض بدهیم، دادیم، آن جایی که احضار سفیر کنیم، کردیم، آن جایی که باید اعتراض کنیم، کردیم و کشورهای مختلف میدانند که مواضع امروزشان توسط دستگاه دیپلماسی ما رصد میشود و به اقتضا واکنش مناسب هم خواهد داشت.
سوال: مسیر آینده ما را دیپلماسی مشخص میکند یا مقاومت، آیا درست است که ما همچین دوگانهای را تعریف کنیم؟
حیدری:کاملا روشن است که یک نظام و یک کشور اگر بخواهد مقتدر باشد، نیاز هم به بال دیپلماسی دارد و هم به بال نیروهای مسلح مقتدر، دوگانه سازی از دیپلماسی یا مقاومت این در حقیقت چیزی نیست که به نفع کشور ما باشد. اما الان حماس را نمادی از مقاومت میدانیم، همین حماس آیا دیپلماسی را ترک کرده است، این حماس هم مذاکره میکند و یک موقعی بخشی هم موفق شد که بخشی از اسراش را آزاد کند و برخی از اسرای آنها و الان باید این توجه داشته باشیم و افکار عمومی ما بدانند که دیپلماسی و قوای مسلح هر دو، دو بال این کشور هستند و هر دو نیازمندند که از آن سرمایه اجتماعی که ابتدای صحبت اشاره کردیم بهرهمند باشند.چه نیروی مسلح که دستش بروی ماشه است و میخواهد از کشور و از امنیت هوای و زمین کشور دفاع کند باید پشت دیپلماتش باشد و چه دیپلماتی که میخواهد سر میز مذاکره بشیند یا چشم در چشم طرف مقابل بنشیند و مطالبات کشورش را پیگیری کند. آن اقتدار نیروی مسلح ما را دستگاهی که میتواند در مجامع جهانی نقد بکند، دستگاه دیپلماسی است.
سوال:آقای حیدری شما سالیانی در بوسنی و هرزگوین سفیر بودید، در این دقایق پایانی بخش کوچکی از ماجرایی سربرنیتسا بفرمایید و شباهتهایی که با غزه الان دارد و الان وضعیتش که چگونه است؟
حیدری: ماجرای سربرنیتسا که در برهه آخر جنگ بوسنی اتفاق افتاد، پنج منطقه در بوسنی هرزگوین به عنوان منطقه امن تحت پوشش سازمان ملل تعیین شده بود. یکی از آن مناطق سازمان ملل بود، مسئولیت حفظ امنیت آن جا را نیروهای سازمان ملل به خصوص نیروهای هلندی که تحت عنوان حافظ صلح سازمان ملل بودند آنها تقبل کرده بودند و مردم مسلمانی که در روستاهایی که در آن منطقه احساس ناامنی میکردند، در آن جا تجمع کردند. در پی یک درگیری که حادث شد، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل رها کردند، مسئولیت شان و آن جمعیت افتاد به دست دشمنان شان و آنها هم آمدند ابتدا زنان و کودکان را جدا کردند، رها کردند در کوه و جنگل، مسیری که ۱۱۰ کیلومتر میرفتند تا به روستایی که اولین نقطه مسلمان نشین بود به نام نزوک که در سالهای اخیر رسم شده است یک راهپیمایی سه روزه از آن جا به طرف سربرنیتسا انجام میشد که پایانش روز سیزده ژولای است.بقیه افرادی که بودند پسران و مردان را شهادت میرسانند، بالغ بر هشت هزار نفر را در سه روز شهید کردند و یک نسل کشی اتفاق افتاد.
شباهت هاش با غزه که دراین برنامه اشاره شد در این فیلم، اولا که هر دو مسلمان بودند، اتفاقا مردم بوسنی و هرزگوین مردم مسلمان اروپایی اصل و جرمی نداشتند جز مسلمان بودن و دوم این که سازمانهای بین المللی، سازمان ملل، نهادهای وابسته به آن یا تعلل کردند یا همدستی کردند، قدرتهایی که بودند و این چیزی است که در غزه هم اتفاق میافتد. امروز آقای نتانیاهو را همه میدانند به عنوان جنایتکار جنگی عامل نسل کشی است و ایشان تحت تعقیب دیوان کیفری بین المللی است.
سوال: ولی راحت میرود؟
حیدری: این کشورهای اروپایی، آمریکا کاری نداریم تکلیفش روشن است، این کشورهای اروپایی که نتانیاهو از بالای سرشان عبور میکند همه شان طبق معاهدهای که امضا کردند، موظفند که او را دستگیر کنند و تحویل قانون دهند ولی آنها به وظایفشان عمل نمیکنند و همدستی میکنند متاسفانه، در داستان سی سال قبل سربرنیتسا مشابه این قضایا بود.یعنی داستان سربرنیتسا فاجعه نسل کشی سربرنیتسا عبرتها و آموزههایی داشت که اگر آن آموزهها فراگرفته شود نباید امروز شاهد نسل کشی غزه باشیم.