پخش زنده
امروز: -
مرتضی آوینی مستند سازی بود که از دوربین فراری بود اما این بار رضایت داد از او فیلم و عکس بگیرند بشرط اینکه عکس حجله ای باشد.
۲۰ مهرماه ۱۳۲۶ در جنوب شهر تهران متولد شد.
اسمش را مرتضی گذاشتند، اما دانشجو که بود اسم کامران را برای خودش انتخاب کرد.
مرتضی از همان کودکی دچار لکنت زبان شدید شد. گویی این عارضه به دلیل یک ترس در او به وجود آمد. اما همین مشکل برای او خوش یمن بود.
مرتضی میگفت: یکی از زمینههای رشد من همین لکنت زبان شدید بود. چون نمیتوانستم با دیگران ارتباط برقرار کنم، در خودم فرو میرفتم و بیشتر مطالعه میکردم.
یکی از آشنایان آوینی هم در این باره میگوید: برای همین ما زودتر از سن مدرسه به او خواندن را یاد دادیم طوری که او ۵ ساله بود ولی روزنامه میخواند.
سید محمد آوینی برادر مرتضی میگوید: مرتضی در زمینههای مختلف هنری مهارت داشت. از ۱۱ سالگی شعر میگفت و خط مینوشت و نقاشی میکرد. او مسحور هنر بود.
دیپلم که گرفت وسربازی اش تمام شد. در رشته هنرهای زیبای دانشگاه تهران ادامهی تحصیل داد.
ذهن خلاق مرتضی او را به سمت ادبیات و فلسفه سوق میداد به همین دلیل در کنار هنر معماری، فلسفه غرب و اشعار فروغ فرخزاد، احمد شاملو، و مهدی اخوان ثالث را بصورت ویژه مطالعه میکرد.
جوانی آوینی
عادل فرهنگی دوست دوران دانشگاه مرتضی میگوید: در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۴۹ هیپیگری در جهان مد شده بود و ایران را نیز بینصیب نگذاشته بود. کامران نیز موهایش را بلند کرده بود.
فکر مرتضی
به گفته یکی از دوستان آوینی؛ او سوال و دغدغههای فلسفی داشت و برای یافتن جواب این سوالات هستی شناسانه، غرب را مطالعه میکرد و پاسخی هم نمییافت.
عادل فرهنگی میگوید: همیشه هر چه بود همان را هم نشان میداد. جلسه دفاعیه پایان نامهاش را با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم شروع کرد که آن موقعها معمول نبود و شاید هیات ژوری هم این نگاه را نداشت.
امیرهوشنگ اردلان میگوید: بی قرار بود و بیقراریاش را هم نشان میداد. او فطرتا مسلمان بود. نظریه پرداز فوق العادهای بود. اما آدم بینیازی بود. برایش مهم نبود نمره تحصیلیاش خوب شود یا بد.
ازدواج آوینی
سال ۵۷ بود که مرتضی آوینی با مریم امینی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج ۲ دختر و یک پسر به نامهای مائده، کوثر و سجاد است.
مریم امینی میگوید: من و مرتضی سال ۱۳۵۲ با هم آشنا شدیم و بعد از ۴ سال ازدواج کردیم.
آغاز تحول آوینی
همسرش میگوید بعد از ازدواج بیآن که بدانیم مستاجر خانه مادر فرهاد مهراد خواننده و نوازنده شدیم. یک شب فرهاد خیلی هیجان زده پیش ما آمد و از ما خواست نواری را که آورده بود در ضبطمان بگذاریم. میخواست این هیجان را به ما هم منتقل کند. نوار سخنرانی امام (ره) راجع به حذف حکومت نظامی بود. این اولین آشنایی مرتضی با حضرت امام (ره) بود و باعث انقلابی در آوینی شد.
خودش در این باره میگوید: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالرهای نقاشی رفتهام.
موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهی چیزهایی که نمیدانستهام گذراندهام. من هم سالهای با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پرفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام…، اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم.»
همراهی آوینی با انقلاب اسلامی
آوینی در سال ۱۳۵۸ عضو گروه جهاد سازندگی شد و به مناطق محروم سفر کرد. دیدن فقر و رنج مردم روح هنری مرتضی را به سمت ساختن فیلمهای مستند کشاند و مجموعهی شش روز در ترکمن صحرا، سیل خوزستان و خان گزیدهها را ساخت.
بعدها هم که بهعنوان نمایندهی جهاد سازندگی وارد صداوسیما شد توانست ۱۰ مجموعه مستند بسازد که مشهورترین آن مجموعه روایت فتح بود. مجموعهای که جنگ ایران و عراق را روایت میکرد.
استقبال زیاد مردم از روایت فتح باعث شد مؤسسه فرهنگی روایت فتح به دستور مقام معظم رهبری تاسیس شود تا تولید مستندهای روایت فتح ادامه داشته باشد.
تعداد مستندهایی که آوینی ساخته به بیش از ۱۰۰ اثر میرسد. آخرین آن هم مجموعهی ۱۰ قسمتی شهری در آسمان بود که ماجرای محاصره، سقوط و آزادی خرمشهر را روایت میکرد.
فعالیتهای مطبوعاتی آوینی
مرتضی آوینی نویسنده پرکاری هم بود و مقالههای زیادی درباره موضوعات سیاسی، هنری، فلسفی و اعتقادی مینوشت که بیشترشان در ماهنامهی سوره چاپ میشدند. کتاب آینه جادو هم اولین کتاب از مجموعه مقالات و نقدهای سینمایی مرتضی آوینی است که خودش گردآوری و تنظیم کرده است.
خصوصیات اخلاقی شهید آوینی
*وقتی در خانه بود جز عشق و مهربانی به اعضای خانواده، چیزی از او دیده نمیشد. اصولاً رفتارش همیشه توأم با مهربانی زیاد بود. در کارهای خانه، به همسرش کمک میکرد.
* خیلی به نماز اول وقت اهمیت میداد. همیشه ۱۵ـ۱۰ دقیقه قبل از اذان، وضو میگرفت و آماده نماز میشد. اگر در این فاصله، کسی با او کار داشت میگفت: «انشاءالله بعد از نماز.»
میگفت: «سعی کن نماز برایت مهمترین چیز باشد و سعی کن نمازت را با توجه بخوانی. لازم نیست حتماً مستحبات را به جا آوری، همان اصل نماز را با توجه و حضور قلب اقامه کن.» میگفت: «همهی کارهایت را براساس نماز تنظیم کن.»
* شبهایی که در خانه بود تا آخر شب مینوشت و بعد از آن، چند ساعتی میخوابید و صبح از خانه خارج میشد.
* کم میخوابید و گاهی اتفاق میافتاد که سه شبانه روز مداوم بیدار بود. گاهی هم پس از ساعتها کار، تأکید میکرد که مثلاً ۲ ساعت بعد بیدارش کنند.
*به شدت کار میکرد، میگفت: «ما خسته نشدهایم و اگر باز هم جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. میدانید! زندهترین روزهای زندگی یک مرد آن روزهایی است که در مبارزه میگذارند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان میدهد.»
* بسیار ساده زیست بود. گاهی یک کارتن روی زمین میانداخت و روی آن میخوابید تا سریعتر بلند شود! غالباً نان و پنیر و کشمش و گردو به عنوان غذای روزانه میخورد.
* شجاع بود به طوری که در میدان جنگ، در زیر سختترین آتشها، آرام و مطمئن بود. در مشکلات و تنگناها، گاهی میایستاد و نماز میخواند.
* خوشرو، خندان و نرمخو بود. به شاگردهایش سلام میکرد و از آنها احوالپرسی مینمود. به حرفهایشان گوش میداد. بسیار اتفاق میافتاد که دوستان با ایشان برخورد نامناسبی میکردند، اما ایشان پیش قدم میشد و گذشت میکرد. اما، یکبار که حرفهای خلاف اهداف انقلاب اسلامی را شنید آنقدر ناراحت شد که گفت: «شماها چطونه؟ آخه این چه بغضیه که بیمارتون کرده؟ چرا انصاف ندارین؟ … من تکلیفی رو که به گردنمه دارم بهش عمل میکنم.»
*جنگ که تمام شد، با توصیهی مقام معظم رهبری، ساختن دور جدید برنامهی روایت فتح را آغاز کرد.
* متواضع و کم توقع بود. گاهی برای کارهای سادهی دانشجویی، متن مینوشت و به دانشجویان کمک میکرد. هیچ وقت به این فکر نبود که مثلاً نظام باید به من ماشین یا خانه بدهد.
* از دوربین فراری بود. اما در سفر آخری که به فکه رفت در پاسخ به درخواست عکاس مجموعه که میخواست از ایشان عکس بگیرد گفت: «باشد، مسألهای نیست، به شرطی که عکس حجلهای بگیری!»
*عاشق شهادت بود. بعد از شهادت دوستانش، به شدت متأثر میشد و اشک میریخت. در هنگام ضبط برنامهی روایت فتح در مناطق عملیاتی هم، با شنیدن خاطرات رزمندگان، آرام و بیصدا گریه میکرد.
* بسیار اهل مطالعه بود، به طوری که تا یک ساعت قبل از خطبهی ازدواجش نیز مشغول مطالعه بود!
*ارادت خاصی به مقام معظم رهبری داشت، در نامهای به ایشان نوشته بود: «ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت (ره) و نایب امام زمان (عج) تجدید بیعت کردهایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستادایم، همان گونه که پیش از این درباره امام امت (ره) بودهایم… سر ما و فرمان شما. کمترین مطیع شما، سید مرتضی آوینی.»
مقام معظم رهبری هم در مراسم تشییع جنازهی ایشان گفته بودند: «من خودم بزرگترین داغدار این مصیبت هستم.»
ایشان ازآوینی بهعنوان سید شهیدان اهل قلم یاد کردند. همچنین سالروز شهادت او روز هنر انقلاب اسلامی نام نهاده شده است.
شهادت مرتضی آوینی
۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه در حال بررسی موقعیت فیلم مستند شهری در آسمان بود که با مین برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش مین باقیمانده از جنگ به شهادت رسید و روح بی قرارش به معبود پیوست.