معاونت وزیر اطلاعات در دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی، وزیر کشور دولت آقای احمدی نژاد، ریاست سازمان بازرسی کل کشور در دوره ریاست مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی در قوه قضائیه و تصدی وزارت دادگستری در دولت آقای روحانی، کارنامه اجرایی و سیاسی او را شکل داده است و اکنون، مشاور رئیس قوه قضائیه و دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران است.
نویسنده کتاب مبانی نظری اندیشهٔ سیاسی در اسلام بر این باور است که اگر در تاریخ سیاسی کشورهای جهان بررسی شود خواهید دید که هیچ نظام دموکراتیکی شبیه ایران نداریم.
آقای پورمحمدی حالا در کسوت دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز تهران درصدد است تا با ایجاد روحیه وحدت و همدلی در نیروهای اصولگرا، زمینه لازم برای شکستن یخ فضای سیاسی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ را مهیا کند فضایی که به اعتقاد او بیشتر حاصل سرخوردگی اجتماعی از برخی انتخاباتهای گذشته است.
او تندروی، نداشتن انسجام، پایین بودن آستانه تحمل، فقدان درک مشترک از واقعیات، یکجانبه گرایی، برخوردهای حذفی و سلیقه ای، تخریب، خود محوری و بزرگ نمایی معایب و دستاوردها را از عوامل مهمی میداند که به مشارکت عمومی آسیب جدی وارد میکند.
این فعال سیاسی، تقویت اعتماد ملی و امید به آینده را مهمترین عامل ایجاد همبستگی و اعتماد ملی میداند و بر این باور است که در شرایط کنونی، تمام جناحهای سیاسی باید پیش از آن که در رویای برنده شدن جناح شان باشند باید درصدد تحقق پیروزی ملی برای کشور باشند.
سوال: فضای عمومی انتخابات را در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
پورمحمدی: در کشور ما بعد از انقلاب، سرنوشت مان با انتخابات و مردم گره خورده است یعنی جمهوری اسلامی بدون حضور مردم و مردم بدون حضور در صحنه انتخابات معنی و مفهوم پیدا نمیکنند.
این مطلب بسیار دقیق و عمیقی است، اما ما از قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ یعنی در روز ۱۲ بهمن همان سال وقتی که امام در بهشت زهرا (س) از تبعید بازگشتند فرمودند من به خاطر این که این مردم به من اعتماد کردند و من را قبول دارند و حرف مرا گوش میکنند، این مردم حتما از من میخواهند که برای سرنوشت شان تصمیم درست بگیرم، من دولت تعیین میکنم یعنی فرمودند به اتکای مردم و به خواست آنان چنین کاری میکنم؛ زیرا مردم، امام را برای این جایگاه قبول کردند.
پس از انقلاب هم امام (ره) فرمود همه چیز با حضور مردم شکل گرفته است و با حضور آنان باید ادامه یابد از این منظر که اگر میفرمود که الگوی اداره کشور باید جمهوری، حکومت اسلامی یا الگوی دیگری باشد، مردم حرفی نمیزدند، اما ایشان فرمودند حکومتی که ما میخواهیم براساس تفکر اسلامی و دینی پایه گذاری کنیم باید متکی به مردم باشد و میزان رای ملت است.
ما فکر میکنیم این حرفی سیاسی و بسیج کننده است و میخواهیم جلوی دنیا این طور عرض اندام کنیم که ما هم دموکراتیک و مردم سالاریم و میخواهیم مردم را به بازی بگیریم یا آنان را از خودمان راضی و خشنود کنیم و به اصطلاح با دیدگاههای متفاوت، همزیستی و همراهی داشته باشیم و بگوییم حالا دیگر دنیا این را میپسندد و برای پسند دنیا که انگشت نما نشویم و بگوییم ما هم دارای انتخاباتیم و مردم را دوست داریم و میخواهیم رای آنان را بگیریم؛ چنین جملهای گفته شده است، اما این طور نیست، امام (ره) با مردم صادق بود و براساس اعتقادات و یافتههای عمیق دینی اش سخن میگفت ایشان همواره میگفت "من فقط آن چه که اراده، خواست و دستور الهی است میخواهم در جامعه حاکم کنم و از خودم هیچ ندارم و از خودم هیچ نمیگویم" و آن چه گفتند مبتنی بر دین، معارف، احکام و فرهنگ دینی بود.
وقتی امام (ره) فرمودند "میزان رای ملت است" یعنی با اعتقاد، باور، فلسفه دینی، اصول فقهی، یافتههای قرآن و سنت، طبق دستگاه تعریف شده درون دینی و سنت علمی و دین متداول در حوزههای علمیه سخن گفتند.
امام بر اساس "میزان رای ملت است" در سال نخست انقلاب، پنج انتخابات بزرگ برگزار کرد؛ این شاهکار انقلاب اسلامی و بزرگترین حرکتی است که امام (ره) آغاز کرد و خوشبختانه به یمن روشن بینی و نگاه بسیار عمیق، اصیل، دینی و زمان شناسانه مقام معظم رهبری تا کنون ادامه داشته است.
امام (ره)، انتخابات جمهوری اسلامی، خبرگان قانون اساسی، رای به قانون اساسی، انتخاب رئیس جمهور و انتخابات مجلس را در یکسال برگزار کرد.
مردم اصلا باور نمیکنند ما هم که در آن زمان بودیم باور نمیکنیم جوانان ما که اصلا نمیتوانند حس کنند.
هیچ جای دنیا نداریم که سال نخست انقلاب شان حتی یک انتخابات برگزار کنند
اصلا هیچ جای دنیا نداریم که سال نخست انقلاب شان حتی یک انتخابات برگزار کنند سالها طول کشیده است که به تدریج مردم را آماده کردند که بیایند پای صندوق رای و مثلا بگویند انقلاب را میخواهند به سیستم شناخته شده منتخب مردم و قانون اساسی تبدیل کنند، اما امام (ره) همه این کارها را در یک سال انجام داد.
این نشان از باور عمیق دینی ایشان بود و آن فکر عمیقی که از متن فقه، کلام، فلسفه اسلامی و مبانی دینی برخاسته و مبتنی بر نگاه انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون است.
با این حال، اگر از من بپرسید که آیا فضای انتخاباتی را خوب میبینید؟ پاسخ میدهم خوب نمیبینم، یعنی آن چه که ما در آن قرار داریم یک سرخوردگی اجتماعی از برخی انتخابات هاست از این که آن چه انتخاب کردیم در مقایسه با آن چه که میخواستیم تحقق یافته؟ اوضاع بهبود یافته یا نیافته؟
این نکتهای است که باید به آن به طور جدی بپردازیم و نباید با خودمان تعارف کنیم؛ جای مجامله نیست؛ الان شور انتخاباتی در جامعه نمیبینیم.
سوال: میشود گفت چنین موضوعی کم سابقه است؟
پورمحمدی: خیر؛ در دورههای قبل هم اتفاق افتاده است. تاخیر داشتیم در حضور، مشارکت و احساسات عمومی.
خودمحوری و برخوردهای سلیقه ای به ساختار مشارکت عمومی آسیب وارد کرده است
برغم این که از نظر اعتقادی، ساختار سیاسی، قانون اساسی و رفتار گذشته، کشور را از طریق انتخابات اداره کردیم، اما در سیستم سازی، قوانین، مقررات، ساز و کار فعالیتهای سیاسی و میان کنشگران سیاسی و نهادهایی که در حوزه اجتماعی - سیاسی فعال اند و در دستگاههای اجرایی و حکمرانی اشکالاتی داریم و آن چه که لازمه حکومت مبتنی کامل بر مردم است، نیست و بعضا کندروی یا تندروی، نداشتن انسجام، اختلافات آزاردهنده، بی تحملی و صبورنبودن، نداشتن درک مشترک از واقعیات، بلدنبودن کار مشترک، زیادبودن یکجانبه گرایی و تحمل نکردن دیگران، زیاد بودن برخوردهای سلیقه ای، حذف، تخریب، خوداتکایی و خودمحوری، آسیبهای جدی به ساختار مشارکت عمومی وارد شده است و با این نگاه همگرانه ملی که همه دلسوزان سرنوشت کشور، انقلاب، نظام، دین و فرهنگ عمومی و به آینده کشور باید فکر میکنند و با جدی گرفتن این دغدغهها به درمان آن اهتمام کنند.
سوال: مجموع این آسیبها که برشمردید به نشاط اجتماعی و سیاسی آسیب زده است؟
پورمحمدی: حتما همین طور است آسیب میزند و صدمه زده است و خیلی وقتها اصلا فضا را تبیین نمیکنیم؛ خیلی وقتها بزرگ نمایی میکنیم. خوبی هایمان را کم و بدی هایمان را بزرگ میبینیم. به علت رقابت، چون خوبی به نام دیگری نوشته شود اندازه واقعی اش را نشان نمیدهیم و بدی را، چون منتسب به دیگران است خیلی بزرگتر از آن چه واقعیت دارد نشان میدهیم.
اینها بی انصافی، بی صداقتی، ارایه تصویر نادرست و آلودگی روانی، واگرایی اجتماعی و افتراق ملی ایجاد میکند و آثارش را در انتخابات، همایشها و مشارکتها نشان میدهد، اما خوشبختانه در مردم ما بستر همگرایی وجود دارد و زمینه الفت و اتفاق اجتماعی بسیار بالاست یعنی وقتی حادثهای مثل سیل، زلزله و همه گیری کرونا روی میدهد ببینید چقدر باهم همدلانه عمل میکنیم و به هم نزدیک میشویم؛ چقدر باهم مواسات داریم؛ چقدر مردم از یکدیگر دستگیری میکنند؛ مناسبتهای مختلف مانند عید، مراسم مذهبی، ایام شهادت، جشنهای ملی، دینی، خانوادگی و عروسیها نشان میدهد که بستر همگرایی مردم بالاست.
همگرایی در فضای اجتماعی و سیاسی، آموزش نیاز دارد
مهم این است که این همگرایی را در عرصه اجتماعی و سیاسی هم خوب تعریف و ساز و کارهایش را خوب تنظیم کنیم. این جا دیگر مقررات و دستورالعملها خیلی تعیین کننده است اینها قالب بندی و به ویژه در فضای اجتماعی و سیاسی، آموزش نیاز دارد.
سوال: فکر نمیکنید این واگرایی اجتماعی و سیاسی ناشی از سلب اعتماد عمومی و ملی است؟
پورمحمدی: بله؛ واقعیتش این است که اعتماد ملی و امید به آینده تا حدودی آسیب دیده است ما این را حتما باید بازسازی کنیم.
سوال: در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ چقدر زمینه را برای ترسیم آرایش جدید سیاسی و رسیدن به وحدت حداکثری میان نیروهای انقلاب مساعد و فراهم میبینید؟
پورمحمدی: قبل از این که به وحدت و همگرایی در میان بلوکها و جناحهای سیاسی فکر کنیم؛ باید به وحدت و همگرایی ملی فکر کنیم؛ ما ابتدا باید همبستگی، اعتماد، حسن ظن، خوشبینی و امیدواری ملی را افزایش دهیم؛ یعنی همه مردم باید دلبستگی شان را به کشور، سرزمین، نظام سیاسی، باورها، اعتقادات و دین مان افزایش دهند؛ این رکن اساسی و معنی اش این است که اگر انتخاباتی در ۲۸ خرداد داریم بخش بزرگی از کشور میخواهد شرکت کند؛ این حرکت اصلی و بزرگ است؛ اگر گروهها و جناحهای ما انقلابی، دینی، مردمی و ملی فکر میکنند و باید فکر کنند؛ همه باید تلاش کنیم که آن اتفاق بیفتد.
یعنی همبستگی ملی و اعتماد عمومی که اینها بحث اصلی ماست؛ اگر همه تلاش کنیم که مردم خوشبینانه پای صندوق آرا بیایند و با دلبستگی و امیدواری در انتخابات شرکت کنند همه برنده میشویم.
ما قبل از این که به برنده شدن جناح فکر کنیم باید به برندگی ملی و پیروزی عمومی بیاندیشیم و به پیروزی انقلاب، کشور، نظام و دین مان فکر کنیم.
اگر این اتفاق بیفتد همه برنده ایم حالا در این عرصه، طبیعی است که افراد مختلفی در حال مسابقه اند و طبعاً هر کسی بهتر عمل، جذابیت و امیدواری بیشتر تولید کند و مردم، بیشتر آنان را بپسندند و آنان را انتخاب کنند؛ ما هم راضی باشیم به این که هر کسی توانست رضایت مردم را جلب کند او جلودار شود و همه کمکش کنند؛ ببینید چقدر لذت بخش میشود، چقدر آینده جذاب و دلنشین میشود.
همه میبینیم چه چیز خوبی گیرمان میآید پس همه پیروزیم؛ حالا آن کسی که جلو افتاده؛ جلو افتاده است دیگر، مردم بیشتر قبولش دارند؛ تلاش و فعالیتش بیشتر است؛ پس موفقیت بهتری دارد و موقعیت، نصیب او شده است.
امیدواریم او خوب کار کند تا همچنان محبوب، مقبول و مورد اعتماد باشد و اگر خدای نکرده خوب عمل نکرد یا رقیبش بهتر عمل کرد؛ او هم خوب است، ولی رقیبش بهتر است؛ حالا مردم رقیبش را انتخاب میکنند.
تصویر بد و خوب در جامعه راه نیندازیم، تصویر خوب و خوبتر، تصویر به و بهتر راه بیندازیم، تصویر فعال و فعالتر توصیف کنیم. ما در کشور به ایجاد مشارکت عمومی نیاز داریم و همیشه سعی میکنیم یک سرزمین سوخته و باغ سرسبز و خرم نشان دهیم.
دو قطبی این چنین فاحش خوب و بد؛ او زشت است، این روشن؛ او تاریک و این خیلی منور، او ملکوک و این پاک و خیلی براق؛ او آدم ناتوان و این کارآمد، او خیلی وابسته این خیلی ملی و او بدون هیچ انگیزه رشد و توسعه و این طرف، کاملا در پی رشد و توسعه، اینها دو گانههای مضموم است و خیلی هاش واقعی نیست و تخریب و تضعیف گر و تشدید کننده اختلافات و بدبینی هاست.
بیاییم مسابقه سبقت گرفتن در خیرات برگزار کنیم که مبتنی بر ادبیات دینی ماست؛ یعنی بین خوبیها مسابقه بگذاریم شما پنج قدم خوبید تلاش کنیم که طرف مقابل هفت قدم خوب باشد و بعد آن هفت قدم خوب را انتخاب کنیم؛ ولی پنج قدم خوب هم برای ما ارزش دارد و باید به آن احترام بگذاریم و قبولش داریم؛ از نظر ما جایگاه خوبی دارد پنج قدم خدمت میکند و پنج کار انجام میدهد؛ اگر این تفکر را بتوانیم در کشور توسعه دهیم، ترویج کنیم و در این فکر باشیم که امام (ره)، رهبر عزیز ما و بزرگان دین ما به ویژه پیامبر عظیم الشان ما و ائمه طاهرین (ع) این چنین ما را دعوت کردند؛ این چنین اگر حرکت کنیم حتما آیندهای امیدوارکننده و اعتمادساز خواهیم داشت.
سوال: در چارچوب همین نگاه ایده آلی که به خوبی ترسیم کردید چقدر آرایش سیاسی سنتی چپ و راست یا اصولگرا و اصلاح طلب را برای رسیدن به این اهدافی که شما ترسیم کردید؛ کافی میدانید؟
پور محمدی: اینها واقعیتهای اجتماعی ماست؛ اصولگراها که همین جوری شکل نگرفتند، چهل سال است که تلاش میکنند؛ اصلاح طلبان هم که همین جور شکل نگرفتند آنان هم از اول انقلاب تلاشهایی داشتند و هویت پیدا کردند، برخی گروههای دیگر هم هستند که در قالب اصولگرا و اصلاح طلب نمیگنجند؛ حرفی نیست آنان هم بیایند و فعالیت شان را نشان دهند.
همه اینها تشکل داشته باشند تا بتوانیم در قالب مقبول رقابت صحیح سیاسی- اجتماعی، جلو رویم.
آرایش سیاسی ما جالب نیست / فضای تلاش سیاسی ما پرهزینه و کم محصول شده است
البته آرایش سیاسی ما جالب نیست؛ نظام فعالیت سیاسی ما ناقص است؛ ما هنوز نتوانستیم یک نظام سیاسی را در جامعه خوب تعریف کنیم و این از ضعفهای جدی ماست که فضای تلاش سیاسی ما را بسیار پرهزینه، پرتنش و کم محصول کرده است.
باید نظم و قاعدهای به این فعالیت و کنش سیاسی- اجتماعی دهیم؛ این بسیار اهمیت دارد، اما واقعیت این است که به هر حال دو بلوک اصلاح طلب و اصول گرا توانستند تا حد زیادی، فضای سیاسی فعال و موثری ایجاد کنند، تعریفی ارائه دهند و هیجان اجتماعی ایجاد کنند.
این دو جریان باید در فضاهای انتخاباتی بتوانند کاندیداهایی را معرفی و جمعیتهای بزرگی را به سمت خودشان دعوت کنند؛ اینها واقعیاتی است که میبینیم و بعضی وقتها هم خوب عمل کردند و گاهی نیز خوب عمل نکردند؛ گاهی متوسط عمل کردند؛ گاهی با نگاه خوب، آینده نگرانه و امیدبخش خوب تلاش کردند؛ گاهی نیز متاسفانه نگاه و رفتار تضعیف کننده داشتند.
باید به مجموعه فعالان و کنشگران اجتماعی- سیاسی، جهت دهی کنیم تا رفتار منطقی، معقول و رو به جلو از خودمان بروز دهیم؛ این را رسالت اصلی بدانیم؛ الان حس من این است که هم اصولگرایان، هم اصلاح طلبان و هم کسانی که فارغ از این دو گروه بندی فعالیت میکنند سعی داشته باشند با تعاریف روشن، شفاف و کادربندی شده حرف بزنند؛ در فضای مبهم و تخریبی حرف نزنیم، ایدههای خودمان را بگوئیم، خواستههای قابل دسترس و برنامههای خودمان را بگوییم؛ آینده و فضای امروز را درست تحلیل کنیم، واقع بین باشیم، صادقانه حرف بزنیم و شعار و وعدههای بی ربط ندهیم.
سوال: اینها خیلی تصویر رویایی نیست؟
پورمحمدی: خیر، خیلی رویایی نیست؛ من زمینه تحقق این حرفهایی را که میزنم در کشور موجود میبینم؛ مقداری کم کار میکنیم مقداری با هم گفتگو نمیکنیم؛ نمینشینیم بیشتر فکر کنیم؛ بسترهایش موجود است؛ الان در جناح اصولگرا رقابت شدیدی میبینیم چنان که در اصلاح طلبان رقابت دیده میشود؛ در خارج از این دو جناح هم رقابت وجود دارد.
این همه رقیب برای چیست؟ یک نفر میخواهد رئیس جمهور شود، یک نفر میخواهد در شورای شهر شرکت کند، اما اکنون در تهران دو سه هزار نفر نام نویسی کردند
اما این همه رقیب برای چیست؟ یک نفر میخواهد رئیس جمهور شود، یک نفر میخواهد در شورای شهر شرکت کند، اما اکنون در تهران میبینیم بالای دو سه هزار نفر نام نویسی کردند و باید ببینیم تا آخر نام نویسیها چه میشود اینها گیرهای ماست.
سوال: اینها همه از روی تکلیف مداری است!
پورمحمدی: بله به قول شما تکلیف مداری است؛ همه هم احساس تکلیف میکنند خیلی هم خوب است؛ ولی به خوبتر فکر کنیم؛ من هیچ کس را تحقیر و ملامت نمیکنم؛ به همین کسانی هم که مشارکت میکنند باید کارت برنده و کارت تقدیر و تشکر داد.
کسی که احساس مسئولیت میکند و برای انتخابات شوراها یا برای کاندیداتوری ریاست جمهوری نام نویسی میکند یک امتیاز دارد و باید به آنان کارت تبریک دهند، اما پیشنهادم این است که بیاییم الگوی بهتر را اعمال کنیم با همدیگر به تفاهم و منطقی برسیم؛ اصولگرا یکی دو کاندیدا بدهند؛ اصلاح طلبان یکی دو کاندیدا معرفی کنند؛ یکی دو مورد دیگر هم داشته باشیم که بشود قالب بندی سیاسی را شکل داد؛ مردم تعریف روشنی داشته باشند و بتوانند در این فضا انتخاب درستی داشته باشند و سردرگم نشوند.
سوال: با توجه به واقعیاتی که در صحنه سیاسی کشور میبینیم، تشکیل شورای وحدت را تا چه حد در همگرایی جبهه انقلاب موثر میدانید و این نگرانی هست که این شورا در مقابل شورای ائتلاف عملاً زمینه ساز انشقاق شود؟
پورمحمدی: از گذشته؛ اصولگرایان و جبهه ولایت، تفاهم و توافقاتی داشتند و سعی میکردند همگرایانه عمل کنند؛ آن طرف جبهه اصلاحات هم تقریباً و کم و بیش با مقداری افتراق و اختلاف؛ سعی کردند تا حد ممکن همگرایی ایجاد کنند.
در سالهای اخیر با واگرایی در میان گروهها هم در جبهه اصلاحات و هم در مجموعه اصولگرایان مواجه شدیم؛ در دو سه مرحله اخیر خیلی تلاش کردیم که این همگرایی تقویت شود؛ در دو سه مرحله پشتیبانی ظاهری کردیم برای این که این اتفاق تثبیت شود و حاشیههایی که ایجاد شده است بر جسته نشود و کسانی که کنار گذاشته شدند خیلی دلزده نشوند و سبب جدا شدن، فاصله گرفتن و یاس شان نشود.
جامعه روحانیت در پی این است که نخست، شاهد وحدت ملی باشد و بعد سازماندهی بلوکها و جناحهای سیاسی را داشته باشیم
اما واقعیت این است که در درون این فعالیت ها، انتقادها، اشکالات، اعتراضها و فاصله گیریهایی وجود داشت و به ما هم در جامعه روحانیت مبارز منتقل میشد؛ صحبت زیادی با دوستان کردیم که بیایید با هم جمع شوید؛ جامعه روحانیت در پی این است که نخست، شاهد وحدت ملی باشد و بعد سازماندهی بلوکها و جناحهای سیاسی را داشته باشیم.
یعنی نه فقط برای اصولگرایان چنین وضعی میخواهیم؛ برای طرف مقابل و رقبای آنان و حتی مستقلها نیز چنین طلب میکنیم؛ یعنی معتقدیم باید به الگوی دقیق و منطقی برسیم؛ حالا اصولگرایان به جامعه روحانیت نزدیک ترند افقهای نزدیکتر و مشترکی با جامعه روحانیت دارند پس طبعاً حرف شنوی و همگرایی بیشتری دارند و ما با آنان بیشتر تعامل داشتیم وگرنه میخواهیم با همه قشرهای کشور و همه گروهها چنین تعاملی داشته باشیم؛ یعنی نقش روحانیتی خودمان را میخواهیم ایفا کنیم.
در مرحله اخیر نیز دیدیم که آن اتفاق نیفتاد و فرصت سوزی میشود و ما مدام به واگرایی و افتراق بیشتر پیش میرویم؛ البته بسیاری شخصیت ها، گروهها و احزاب مراجعه کردند و میگویند جامعه روحانیت مانند گذشته که منشاء وحدت در میان نیروها بود؛ باز هم بیاید تحرک بیشتری نشان دهد.
ما ابتدا با دوستان ائتلاف تماسهای طولانی گرفتیم و مباحثه بسیار کردیم، اما دیدیم دیر میشود به همین علت، دوستان گفتند کار را آغاز کنید، در را که نبستید همه باید وارد شوند.
از این منظر، شورای وحدت مال کسی نیست ما به همه دوستان انقلابی توصیه کردیم که جمع شوند؛ از ما هم کمک خواستند؛ ما هم گفتیم با آنان همفکری میکنیم و از آنان پشتیبانی میکنیم تا شکل بگیرند.
از همه عوت کردیم حالا هم دعوت میکنیم و آینده هم همین خط را با جدیت ادامه خواهیم داد که همه جمع شوند؛ این جا مال هیچ کس نیست هیچ کس تفوق، استیلا و به اصطلاح، پدرخواندگی ندارد؛ همه نیروها باید بیایند گفتگو کنند و نظرات شان را در فضای آزاد، محترمانه، منطقی و عقلایی بگویند بعد که به هر جمع بندی رسیدند از آنان پشتیبانی میکنیم.
فکر میکنیم این معقولترین رفتاری است که باید ما به عنوان ملجا و معتمد مردم به عنوان روحانیت نشان دهیم؛ روحانیتی که نقشش را در تاریخ ایران به ویژه در تاریخ معاصر تا حد زیادی موفق ایفا کرده و در تاریخ انقلاب نیز سهم قابل توجهی از ایجاد همگرایی در جامعه داشته است.
واقعاً انقلاب اسلامی ابتدا با وحدت روحانیت و دعوت مردم به وحدت شکل گرفت؛ در دوران دفاع مقدس نیز همین اتفاق افتاد پس از جنگ تحمیلی و حوادث مختلف نیز چنین بود.
اکنون هم اگر مردم از خودشان پایداری نشان میدهند، تاب آوری بالا دارند و تحمل شان برغم مشکلات وحشتناک بالاست به علت درک متعالی آنان است. اکنون به علت مشکلات به ویژه مشکلات اقتصادی، متاسفانه قشرهای زیادی را مشاهده میکنیم و مستقیم مطلع میشویم و غیر مستقیم نیز اخبارشان را داریم که دچار مشکلات بسیار و به اولیات زندگی محتاج اند به نحوی که بسیاری شان به آذوقه حداقلی برای زندگی نیاز دارند و گرفتارند همه اینها درد امروز ماست؛ اما چرا ملت ما تاب آورده است و تحمل میکند؟
به این علت که احساس و درک متعالی دارد و همبستگی و اعتماد وجود دارد و بخشی هم بابت ایفای نقش روحانیت است؛ روحانیت توصیه به صبر و تحمل، مواسات، کمک به یکدیگر و دردمندی میکند و این که امیدوار باشند که به فضل خدا و با همت، اراده و تلاش خودمان مشکلات را رفع کنیم این نقش روحانیت بوده و هست و این نقش را ایفا خواهد کرد.
در فضای سیاسی نیز چنین است؛ شورای وحدت، شورای ائتلاف و مجموعههای دیگر مجرای تحقق خواست مردم اند، همه باید جمع شوند؛ شنیدیم حتی در اصلاح طلبان هم با هم جمع شدند کار خوبی کردند؛ این اتفاق باید بیفتد، آشفتگی سیاسی به ضرر همه ماست؛ فکر نکنیم اگر جبهه رقیب دوستان اصولگرای ما پراکنده باشند به نفع ماست؛ بگذاریم کشور آرایش سیاسی منطقی به خودش بگیرد و رقبا با شفافیت، آدرس و شناسنامه و با ساز و کار منضبط و تعریف شده رقابت کنند؛ یکبار این طرف پیروز میشوند بار دیگر طرف مقابل، اما چنین اتفاقی به نفع مردم و در جهت پیشرفت و تعالی کشور است.
از این منظر رسالت ما در جامعه روحانیت است که این دعوت را به طور جدی انجام دهیم که سعی کردیم این را تکرار و بیان کنیم و اصلاً اجازه ندادیم خط تخریب انجام شود.
به دوستان گفتیم به هیچ وجه محدودیت و انحصار گرایی ایجاد نکنند بلکه بگویند بستری است برای حضور همه دوستان و همه نیروها و همه جمع شوند، زیرا ما سلایق مختلفی داریم و باید همدیگر را تحمل کنیم.
معتقدیم باید در کشور همبستگی، وحدت و انسجام ملی شکل گیرد؛ آیا ما انقلابی ها، ولاییها و اصولگراها نباید بتوانیم دور هم جمع شویم و همدیگر را تحمل و سلیقههای مختلف را به یک سلیقه نزدیک کنیم؟
حالا یک سلیقه غالب میشود و سلیقه دیگری در اقلیت قرار میگیرد؛ باید تحمل کنیم اینها اختلاف سلیقه است؛ از نظر اعتقادات و باورها که با هم دعوا نداریم.
طبعاً همین رویه را گروههای دیگر باید در پیش گیرند یعنی باید به این نگاه جامع در سپهر سیاسی کشور برسیم و این اهمیتی است که برای آینده، سرنوشت کشور، تثبیت نظام، اقتدار، منافع و امنیت ملی لازم است.
این حرفها را ساده نگیریم ما به همبستگی و انسجام ملی برای بقا، ثبات، امنیت و منافع ملی نیازمندیم؛ این یک اصل است و فعالان سیاسی هم نباید این اصل را فراموش کنند و ما هم نباید فراموش کنیم.
سوال: شورای وحدت و شورای ائتلاف میتوانند زمینه ساز معرفی کاندیدای واحد و نهایی جبهه انقلاب میشوند؟
پورمحمدی: در حال تلاش هستیم.
سوال: چقدر به این واقعیت نزدیک میشویم؟
پورمحمدی: امیدواریم
سوال: مکث تان مقداری نگران کننده است!
پورمحمدی: واقعیت این است؛ الان کاندیداهای متعددی در صحنه داریم برخی هم فردی اند. جمعی دور هم جمع شدند و از شخصیت محترم و توانمندی دعوت کردند که بیاید کاندیدا شود مگر به او دستور میشود داد که کاندیدا نشود؟ نمیشود.
بعد میگوید من بهتر از دیگری هستم من بهتر کاربلدم؛ چه کارش کنیم؟ سخت است، اما در حال تلاشیم.
گفتم که قالب بندی و سازوکارهای مان ضعیف است خیلی از جوامع این را به سازوکار قانونی یا یک رویههای پذیرفته شده تبدیل کردند؛ قانون نشده، ولی رویه پذیرفته شده اجتماعی و فعالان سیاسی است که از پراکندگیها جلوگیری میکند و کاندیداها به یک قالب تعریف و مقبول شده اجتماعی، محدود میشوند. ما به این جا نرسیدیم نه به عنوان عرف و رویه اجتماعی - سیاسی نه به عنوان سازوکار قانونی.
سوال: نمیخواهید تصریح کنید که به حزب نیاز داریم؟
پورمحمدی: ما الزاما نمیگوییم در قالب حزبی؛ ما شرایط خاص بومی خودمان را داریم در نظام خودمان، مردم سالاری، مشارکت و حضور مردم و انتخابات را پذیرفتیم.
در دنیا این سازوکار را با احزاب سازمان میدهند ما هم احزاب را پذیرفتیم، ولی انحصار حزبی را در قانون اساسی نپذیرفتیم.
یا باید از همین سازوکار جهانی تمکین کنیم که عرف عقلای جهان است و همه میدانیم عیوبی هم دارد یا به الگوی بهتر و کم عیبتر خودمان برسیم؛ ولی این آشفتگی مضر است.
آن چه اکنون در آن قرار داریم هیچ به مصلحت و به خیر ما نیست و یکسره در حال خوردن از کیسه هستیم و مدام تضعیف میشویم و واگراییهای مان تشدید میشود. این وضع برای آینده ما خطرناک است.
این وضع را باید بهبود دهیم حالا یا با الگوهای متعارف جهانی که در جوامع مختلف دیگری که با نظامهای مردم سالار مدیریت میکنند و حکمرانی شان بر پایه حضور و مشارکت مردم است یا بر اساس باورها، اعتقادها، گرایشها و واقعیات بومی و ملی، سازوکار بهتری را طراحی کنیم.
از این منظر، چون خودم حساس هستم و موضوع مطالعاتی خودم هست روی این موضوع خیلی فکر میکنم و با دوستان در این زمینه مباحثه میکنیم و گفتگو داریم که به الگوی بهتری برسیم که البته الگوسازی در این زمینه دشوار است.
سوال: بیش از چهل سال است که این آسیبها وجود دارد؛ در همه دورههای انتخابات با این مواجه ایم. وقتی زمینه گفتگوهای علمی پیش میآید با نقدهای عالمانه مواجه ایم و در این خصوص بر ضرورتها اتفاق نظر داریم. گام دوم انقلاب فصل نوین و خوبی است که در این زمینه اشکالات را رفع کنیم چرا این اتفاق نمیافتد؟
پورمحمدی: کار سختی است، اکنون دنیای غرب به ساز و کار تثبیت شده سیاسی رسیده پنج، شش قرن از این فعالیت گذشته پس نگویید چهل و دو سال؛ چهل و دو سال یعنی چشم برهم زدن.
امریکا با این همه کار و اوج تمدن مدرن ۲۴۰ سال است که قانون اساسی و این سازوکارش شکل گرفته با این حال، رسوایی انتخاباتی اخیرش را ببینید. پس معلوم است که ایجادساز و کار تثبیت شده سیاسی کار سادهای نیست
امریکا با این همه کار و اوج تمدن مدرن و معاصر و لیبرالیسم و مانند آن ۲۴۰ سال است که قانون اساسی و این سازوکارش شکل گرفته است با این حال، رسوایی انتخاباتی اخیرش را ببینید پس معلوم است که کار سادهای نیست.
کشمکشهای انتخاباتی در انگلستان را ببینید. همین رئیس جمهور فرانسه را ببینید که پس از انتخابش چه موج مخالفت اجتماعی علیه او شکل گرفت و همچنان مشاهده میکنید.
پس الگوهای رایج جهانی هم بی عیب نیست و آکنده از مشکل است و این طور نیست که ما هم خیلی عقب باشیم.
سوال: در چارچوب گفتههای خودتان آیا نباید از سازوکارهای آنان الگو بگیریم، اما متناسب با نیازهای خودمان به آن شکل دهیم؟.
پورمحمدی: این مقداری زمان بر است یعنی من که جدی اعتراض کردم و منتقد وضع موجودم این جور اعتقاد ندارم که یک شبه، یک ماهه و یک ساله میشود مشکلات را رفع کرد یا یک دهه میشود رفع کرد.
معتقدم این مشکل جدی است و باید به آن سامان دهیم و تلاش کنیم. معتقدم تا حد زیادی هم جلو رفتیم، ولی متاسفانه همچنان اشکالاتی که طرح کردم وجود دارد.
توافق میکنیم، اما توافق دلچسب، دلنشین و کم هزینه نیست یعنی این قدر آخر کار بگو مگو کوتاه بیا، جان من، حالا این دفعه، دفعه دیگه، باکدورت و دلخوری توافق میشود که مطلوب، دلنشین، با آدرس و شناسنامه نیست و ناقص است ما باید این را جبران و رفع کنیم.
سوال: گفته میشود که شما و شورای وحدت از قبل کاندیدای خودتان را انتخاب کردید و در نزدیکی انتخابات مسیر خودتان را جدا خواهید کرد. چقدر این را میپذیرید و آیا آقای علی لاریجانی کاندیدای شماست؟
پورمحمدی: متاسفم که پس از این همه توضیحاتی که میدهیم و درباره سوابق فعالیتهایی که مثل جامعه روحانیت در این عرصه داشته و مجموعهای که تدارک دیده شده است صحبت میکنیم باز این پرسشها تکرار میشود.
این جریان، تخریبی، غیرمنصفانه و به اصطلاح برای حذف رقیب است دوستان ما باید مقداری با متانت، تامل و آینده نگری از یکدیگر صحبت کنند و نسبت به یکدیگر تعریف داشته باشیم.
جامعه روحانیت خودش را بالاتر از این میداند که بخواهد طراحی خاص کند و بازیگرانه و تاکتیکی وارد صحنه روشنگری و هدایت گری اجتماعی شود این نقش هدایت گری و روشنگری ما را کاهش میدهد.
متاسفیم برای دوستانی که چنین تصویرهایی را در ذهن شان خلجان میدهند و توهم این امور را دامن میزنند البته شاید مقداری هم کار رقبا باشد که در میدان رقابت بازی میکنند.
البته نمیخواهم جامعه روحانیت را به کشمکش رقابت بکشانم و معتقدم، شان این جامعه بالاتر از این حرف هاست، میخواهیم رقابتها را سازمان یافته، تعریف شده و منطقی کنیم و به سوی تکامل ملی ببریم و همه رقابتها را به سوی تعالی نظام بکشانیم.
شان و جایگاه خودمان را چنین میدانیم و طبعا دوستانی که به ما نزدیک ترند کمک فکری بیشتری به آنان میدهیم و حمایت بیشتری از آنان میکنیم و سعی داریم نقش هدایتی خودمان را بهتر ایفا کنیم و رایزنیهای بیشتری با آنان داشته باشیم که الان این کارها را انجام میدهیم.
حتی به دوستان گفتیم جمع شوند به هر انتخابی که برسند حتی اگر مخالف سلیقه ما باشد ترجیح با آنان است و از آنان پشتیبانی میکنیم این دیگر چک سفید امضاست.
این را بارها گفتیم، اما باز از این حرفها زده میشود. علتش این است که هر جمعی کاندیدایی برای خودش دارد و میترسد که کاندیدای خودش در این مجموعه، مقبولیت پیدا نکند پس از حالا پیش داوری میکند و میخواهد آن تصمیم را مقداری تضعیف کند.
البته تا حدی هم کارهای روانی است و خیلی چارهای نیست و در فضای سیاسی - اجتماعی به طور طبیعی اتفاق میافتد و ما سعی میکنیم تحمل کنیم و تاکنون هم تحمل کردیم.
واقعا نقش مصلح بودن، هدایتگری، راهنمایی، دستگیری و همراهی با همه مجموعه ها، خوبها و به ویژه خوب ترها؛ تحمل بیشتر میطلبد و بنا داریم که با افزایش تحمل، این نقش را به خوبی ایفا کنیم.
سوال: طرح موضوعاتی مانند پدرخواندگی به وحدت نیروهای انقلاب کمک میکند؟
برخی واژهها دستاویز همین بگومگوهای سیاسی و به نحوی تخریبی است
پورمحمدی: متاسفانه برخی واژهها دستاویز همین بگومگوهای سیاسی و به نحوی تخریبی است؛ این موجب آزردگی، کشمکش و ناراحتی میشود؛ وقتی ساز و کار منسجم ندارید عملا باندها مسلط میشوند؛ اعم از باند آشکار یا پنهان.
اگر هم مقداری سنتی فکر کنیم در چنین فضایی، بزرگترها، پدرها یا پدرخواندهها این نقش را ایفا میکنند. این در جوامعی است که هنوز انسجام یا یک روش متعالی معقول را نتوانستند تثبیت کنند.
باید تلاش کنیم به مرحله متکامل، معقول، با ثبات و تعریف شده برسیم از این منظر در تلاشیم همه را به وضع تعریف شده نزدیک کنیم.
بله اگر شما ۱۰ نفر پراکنده باشید و نتوانید با هم تفاهم کنید به بزرگتر مراجعه میکنید؛ این رویه همیشه و در اغلب جوامع بوده است؛ در جامعه ایران هم یا ریش سفیدها یا روحانیت یا بزرگ ترهای قوم، طائفه و منطقه ایفای نقش کردند این با فرهنگ ما سازگار است.
اینها را که نمیشود کنار گذاشت دعوا که میشد به بزرگتر مراجعه میکردند این که روحانیت به عنوان بزرگتر به او مراجعه شود همیشه بوده است؛ خیلیها هم الان در دعواها و اختلافات شان مراجعه میکنند.
ما هم اگر کسی دعوا و مشکل داشته باشد وظیفه مان است که داوری کنیم، کمک فکری دهیم و رفع مشکل کنیم این که عیب نیست حسن است؛ اما بهتر از این چیست؟ بهتر این که همه جمع شوند و خرد جمعی را اعمال کنند و به تصمیم خردمندانه مشترک برسند این مهم است و ما باید این کار را کنیم.
امروز جوانان انقلابی و تحصیل کرده، نیروهای وفادار، با تجربه و با توانمندی فکری و علمی بسیار بالا، فراوان داریم؛ اکنون دست مان پر است و با گذشته خیلی فرق داریم. امروز هنر ما باید این باشد که این مجموعه دورهم جمع شوند و به همگرایی و خردجمعی برسند.
اگر به این موضوع بی توجه باشیم، هر بلوکی، چون خودش قابلیت، تجربه، تخصصی و دانشی دارد و ظرفیتی برای خودش تولید کرده است میشود یک مجموعه و نگرانی این است که به واگرایی، تنازع و اختلاف بیشتر منجر میشود. هنر ما در این شرایط باید این باشد که این را به حرکت معقول و تثبیت شده برسانیم.
الگوی پدرخواندگی را منسوخ میدانیم؛ ولی خیلی گروهها ناچارند این روش را اعمال کنند
البته در گذشته نمیشد این کار را کنیم و با الگوی پدرخواندگی، بزرگ تری یا کدخدا منشی اداره میشد خودمان این را روشی منسوخ میدانیم؛ ولی خیلی گروهها ناچارند این را اعمال کنند؛ چون هنوز آن ساز و کار شکل نگرفته است؛ پس یا باید با هم دعوا کنند و تنازع داشته باشند یا باید با الگویی تفاهم کنند که گاهی بزرگ تری، پدرخواندگی، پدرسالاری و شیخوخیت مطرح میشود.
ما این الگو را پیشنهاد نمیدهیم، اما این که در انتها کسی به بن بست برسد و ناچار شویم با شیخوخیت داوری کنیم تا مشکل رفع شود؛ این در وقت ضرورت، اجتناب ناپذیر است.
اما الگوی مطلوبی که الان پیشنهاد میدهیم به طور روشن در حال تعقیب آن هستیم و ساز و کارش هم فراهم کردیم.
الان با توصیهای که به دوستان در شورای وحدت کردیم، خوشبختانه این ساز و کار شکل میگیرد و مجموعه خیلی زیادی از افراد خوش فکر، تحصیل کرده، با تجربه بالای حکمرانی در مناصب عالی حکومتی و دارای فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی از جوانان، بانوان، تیپهای انقلابی، هیاتهای مذهبی، رزمندگان، جانبازان و از همه مجموعهها اعم از اصناف و اقشار مختلف حضور یافتند و این فضا را ایجاد کردیم تا به وضع مطلوب نزدیک شویم.
سوال: جبهه پایداری هم در چارچوب شورای وحدت و شورای ائتلاف قرار میگیرد؟
پورمحمدی: دعوت کردیم و گفتگو هم میکنیم؛ به یکدیگر هم اعتماد میکنند؛ دوستان میگویند به هم احترام میگذارند و قبول دارند، ولی خیر؛ آن طور که عمل مشترک به وجود بیاید نه؛ به این صورت هنوز نشده، ولی ناامید نیستم؛ معتقدیم که باید این اتفاق بیفتد، ولی اجبار هم که نمیشود کرد.
به هر حال، انقلاب و کشور مال همه است؛ همه حق دارند تلاش و فعالیت کنند، ولی کسانی که از نظر فکری نزدیک ترند سعی کنند سلیقههای شان را مقداری کنار گذارند و به اصول مشترک بیاندیشند و با یکدیگر همکاری کنند.
سوال: در شرایط کنونی کشور به چه رئیس جمهوری با چه ویژگیهایی نیاز داریم؟
پورمحمدی: نخستین شاخصه رئیس جمهور غیر از شرایط عمومی مانند رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر و ویژگیهای که برشمرده شده است و در آن بحثی نیست؛ رئیس جمهور امروز باید واقعیت جامعه را خوب درک کند؛ ظرفیت جامعه را خوب بفهمد؛ موقعیت کشور ما را در فضای منطقه و جهانی خوب ببیند و طبعا واقعیات دنیا را هم خوب هضم کند.
توان ملی را خوب بشناسد و بسیاری از ظرفیتهایی که در کشور تولید شده است بیابد و دقیقا در درون خودش حس کند؛ چون بسیار مهم است.
من از خیلی دوستان که در سطوح مختلف کشور فعال بوده و هستند خیلی وقتها خواستم که بروند از کشور بازرسی کنند و ببینند و در جاهای مختلف حضور داشته باشند.
این برای مردم خوب است که آنان را میبینند و امیدوار میشوند که مسئولان به آنان سر میزنند و آنان نیز از نزدیک با مسائل، توانمندی ها، ابتکارات، ضعفها و مشکلات آشنا میشوند؛ دردها، خوشیها و غمهای آنان را از نزدیک میبینند، اما بیش از آن که به نفع مردم باشد به نفع مسئولان است؛ چون مهم این است که اول آنان حس و درک خوبی از واقعیات کشور پیدا کنند.
در حکمرانی و مدیریت سیاسی به ویژه در جایگاه ریاست جمهوری، این درک، خیلی مهم است و به نظرم خیلی وقتها که مشکل پیدا میکنیم این درک، عینی نشده است؛ بعضی وقتها میگویند گزارشها را میخوانند، در فیلمها دیدند و بازرسی کردند، اما حس میکنم این حق الیقین و عین الیقین نشده است.
فهم این موضوع خیلی مهم است؛ امام (ره) یک چیز را به ما یاد داد؛ درک قدرت مردم و اعتماد به آنان را؛ ما این را ساده گرفتیم و هنوز لمس نکردیم که ملت چقدر قدرت، انرژی و توان تاثیرگذاری، تحول آفرینی و پیش برندگی دارد، ولی امام (ره) این را درک و همه کارهایش را بر آن متمرکز کرد.
قبل از انقلاب مدام از گروههای عملیاتی، پارتیزانی، چریکی، سازماندهی، حزبی و مبارزات آن چنان سیاسی سخن گفته میشد؛ اما امام (ره) تمرکزش را بر مردم و بسیج و روشن گری آنان گذاشت
قبل از انقلاب مدام از گروههای عملیاتی، پارتیزانی، چریکی، سازماندهی، حزبی و مبارزات آن چنان سیاسی سخن گفته میشد؛ اما امام (ره) تمرکزش را بر مردم و بسیج و روشن گری آنان گذاشت؛ این ناشی از فهم واقعی است.
امام (ره) فهم درستی از تحولات جهان داشت. آمریکا و شوروی ابرقدرت بودند، اما امام (ره) گفتند " نه شرقی، نه غربی" گفتند " امریکا هیچ غلطی نمیتواند کند" این ناشی از درک واقعیت جهان است.
اگر مدیر عالی میخواهد در کشور کار کند باید این را خوب لمس کند؛ به معنی این نیست که با جهان تعامل نباشد من جزو معتقدان جدی به تعامل با جهانم؛ معتقدم که در همه صحنههای بین المللی مشارکت کنیم و با قدرت حضور داشته باشیم؛ اگر در گذشته فکر میکردیم این قدرت را نداریم؛ امروز قدرتمندیم.
اکنون خیلی قویتر از ۱۰ سال، بیست سال و سی سال پیش هستیم؛ اگر در گذشته از حضور در عرصههای بین المللی نگرانی و تردید داشتیم امروز باید این تردید را کنار گذاریم.
ما قدرت تاثیرگذاری و تحول آفرینی داریم و به عنوان بازیگر قدرت در عرصههای جهانی میتوانیم حضور یابیم. اینها واقعیات است؛ فهم این واقعیت چه در عرصههای منطقهای و جهانی و چه در شناخت ظرفیتهای داخلی، اصلیترین نیاز هر مدیرعالی کشور است تا بتواند به خوبی ایفای نقش کند.
گاهی به دوستان میگویم؛ وزن صندلی که روی آن نشستند نمیدانند چقدر است.
سوال: پرسش دیگری ندارم اگر نکتهای لازم است اضافه کنید.
پورمحمدی: حس میکنم که کشورمان برغم مشکلات فراوان و فشارهای فزایندهای که به آن وارد شده که واقعاً خارج از توصیف است؛ الان بسیاری مسئولان به ویژه رهبر معظم انقلاب، بخشی زیادی از فشارهایی که به کشور وارد میشود سعی میکنند آن قدر که واقعیت است بازگو نکنند، چون به روان مردم فشار زیادی میآید و آزردگی ایجاد میکنند.
پس باید درباره تحمل اجتماعی سخن گفته شود، ولی واقعیت این است که مشکلات به ویژه مشکلات مردم خیلی جدی است خیلی از مردم گرفتارند، اما خودداری و قناعت میکنند و صبوری به خرج میدهند که این بسیار ارزشمند است.
صبر ملی ما یک دنیا ارزش دارد؛ یعنی اگر بپرسید سرمایه اجتماعی ما چیست؟ میگویم صبر و مقاومت مومنانهای که مقام معظم رهبری مدام توصیه میکنند؛ این خیلی ارزش دارد.
کشور ما هم توانمندی هایش بسیار زیاد است و خوشبختانه تحریم به ما کمک کرد، زیرا اگر چه ظاهرش همه بد و عذاب است، اما باطنش رحمت بود، زیرا به خودمان میآییم و واقعیات خودمان را بهتر درک و امکانات مان را بیشتر شناسایی میکنیم و با سرمایه انسانی خودمان بهتر آشنا شویم.
خیلی کارهای خوبی در کشور انجام شده است؛ الان تولیدات کشور هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت، فوق العاده بالا رفته است.
جوانان ما ظرفیت و نوآوری بالایی دارند؛ مدیران ما ابتکارات خوب و مدیریتهای خوبی در عرصههای مختلف ارائه میدهند و در بخشهای دولتی، خصوصی، نهادها و بنیادها همه تلاش میکنند. انسان که میبیند این همه کار در مملکت انجام میشود واقعاً دلگرم کننده است.
ما به عنوان کسانی که نقش هدایتگری داریم سخن وری میکنیم تریبون در اختیار ماست؛ شنوندگان و بینندگان داریم؛ سعی میکنیم که به مردم امید دهیم؛ اعتماد آفرینی کنیم پس اختلافات را بر جسته نکنیم؛ به آرمانهای بلند و به واقعیاتی که در آن قرار داریم بیاندیشیم.
نمیخواهم همه اش از آرمان گرایی سخن بگویم؛ واقعیاتی را هم که وجود دارد مدنظر قرار دهیم؛ دشمن را بزرگ نکنیم و کوچک هم ندانیم؛ یعنی برخی مسائلی که در دنیا وجود دارد کم نگیریم؛ دشمن را باید تحقیر کرد از این باب که از نظر روانی با آن مبارزه کنیم، ولی خودمان را هم نباید گول بزنیم که فکر کنیم نقشه دشمن کوچک، ساده و زود گذر است؛ دشمن از دشمنی اش دست بر نمیدارد و ما هم از هدف هایمان دست بر نمیداریم؛ اگر بخواهیم از اهداف مان دست برداریم ایرانی نیستیم.
ما انقلابی نیستیم، مسلمان نیستیم، شیعه نیستیم اگر از تمدن افتخارآمیز ایرانی روی برگردانیم و کوتاه بیاییم، این را همه باید بدانیم، چه آن کسی که انقلابی و متدین است چه کسانی که عرق ملی و وطن دوستی دارند.
ایرانی که هستیم، تمدن، تاریخ، سرزمین و فرهنگ متعالی داریم؛ این را باید حفظ کنیم؛ اگر امروز کوتاه بیاییم، تسلیم شویم و در برابر این قوم بربر عقب نشینی کنیم به اهداف مان نمیرسیم در برابر قومی که به ظاهر متمدن است و علم دارد و ماهم از آن استفاده میکنیم، اما در متن آن بربریت و توحش حاکم است؛ ببینید در منطقه در پی سرزمینهای سوخته هستند.
عراق، سوریه، یمن و افغانستان را سوزاندند و در پی سوزاندن بقیه کشورهای منطقه و سرزمینهای دیگر هستند تا سلطه خود را تثبیت کنند و اصلا به انسانیت، حقوق انسانها و رفاه بشر فکر نمیکنند بلکه فقط به منافع و قدرت و سلطه خودشان فکر میکنند؛ ما راهی جز این نداریم که از خودمان دفاع کنیم؛ بایستیم، محکم هم بایستیم که میتوانیم و تاکنون هم توانستیم و جلو رفتیم.
در دو سه سال اخیر واقعا سختترین شرایط انقلاب و مانند دوره جنگ تحمیلی و فوق العاده سخت حاکم بود، اما قابل تحمل بود؛ با همه مشکلاتی که مردم داشتند، ولی صبوری آنان را دیدیم؛ مقدار دیگری هم مقاومت کنیم؛ خداوند وعده پیروزی و کمک داده است چنان که تاکنون با کمک خدا جلو رفتیم.
مهم این است که همه بایستیم و مقاومت کنیم و آینده را خودمان بسازیم. ساختن آینده در گرو انتخابات است پس با صندوق رای قهر نکنیم؛ حالا هر کسی به سلیقه خودش نزدیکتر است آن را انتخاب کند.
یک موقع کسی هست که با انقلاب، نظام و قوانین زاویه دارد البته حقوقش را نباید ضایع کنیم، اما اگر میخواهد فعالیت و مشارکت سیاسی داشته باشد، چون به قانون، آرمانهای ملی و آن چه که پس از انقلاب در کشور اتفاق افتاده وفادار نیست؛ نمیتواند بازیگر این میدان باشد؛ زیرا اکثریت قریب به اتفاق ملت این راه را انتخاب کردند
البته دست اندرکاران انتخابات هم باید اجازه دهند سلایق مختلف حضور پیدا کنند؛ یک موقع کسی هست که با انقلاب، نظام و قوانین زاویه دارد این حسابش جداست البته حقوقش محترم است و حقوقش را نباید ضایع کنیم، اما اگر میخواهد فعالیت و مشارکت سیاسی داشته باشد، چون به قانون، آرمانهای ملی و آن چه که پس از انقلاب در کشورمان اتفاق افتاده است وفادار نیست؛ نمیتواند بازیگر این میدان باشد؛ زیرا اکثریت قریب به اتفاق ملت این راه را انتخاب کردند و نمیشود که کسی دیگری بیاید خلاف این مسیر را برود.
بقیه؛ سلایق مختلفی دارند انقلاب، نظام، دین، ملت و رهبری را قبول دارند پس مسئولان و کارگزاران انتخاباتی برای بروز و ظهور سلایق مجال دهند؛ این حرفی که میزنم معنی اش این است که رقبای سیاسی دوستان نزدیک ما بعضا در فشار قرار گیرند و هر چه رقیب مان ضعیفتر و باعده و عده کمتری به میدان بیاید به نفع دوستان نزدیک ماست، ولی مصلحت کشور، نظام و انقلاب این است که همه سلایق بیایند.
دست اندرکاران انتخابات اعم از دست اندرکاران اجرایی و نظارتی، رسانهها مثل صدا و سیما و فعالان مطبوعاتی و صاحبان تریبون به ویژه روحانیت مجال بروز سلایق مختلف را بدهند و فضا ایجاد کنند که سلایق مختلف بیایند؛ این به نفع ماست حتی اگر سلیقه مخالف پیروز شود این در کلان قضیه به نفع همه ماست.
یاد میگیریم که باهم خوب زندگی کنیم؛ به اصول و آرمان هایمان توجه و تلاش صادقانه و جدی و مردانه در صحنه داشته باشیم تا با نقشه بهتر پیروز شویم؛ یعنی با جوانمردی، مروت، تفکر و قدرت عملیاتی به پیروزی برسیم نه با نقشه، ترفند، تاکتیک و عملیات پنهان که خیلی جالب، ماندگار و اثر بخش نیست، ولی اگر با این روش به پیروزی برسیم دستاوردش زیاد است و اگر شکست هم بخوریم مهم نیست، این راه به سمت جلوست.