پخش زنده
امروز: -
به مناسبت روز ارتش، یادنامهای درباره شهید حسن ابشناسان، رزمندهای از جنس ورزش که دوست و دشمن او را با لقب شیر صحرا میشناختند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ شهید حسن آبشناسان نخستین دوره رنجری را که در ایران تشکیل شد، طی کرد و در سال ۱۳۵۶ دورههای عالی ستاد فرماندهی را با موفقیت پشت سر گذاشت.
او پس از حضور در شیراز دوره تکمیلی چتربازی و تکاور کوهستان را در ایران و اسکاتلند گذراند و به زبان انگلیسی هم مسلط شد. ورزیدگی و آمادگی بالای روحی و جسمی او موجب شده بود، در ورزشهای دوومیدانی، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ، شنا، سوارکاری و جودو صاحب مهارتهای بالایی باشد.
در مسابقه نظامی-ورزشی، بین تکاوران کوهستان ارتشهای منتخب جهان در اسکاتلند با گروهش شرکت کرد و رتبه نخست را کسب کرد و قدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند.
بعدها به علت نظم و پاکیزگیاش از طرف داور مسابقات برایش تقدیرنامه فرستادند. ظاهرا او هنگام مسابقه کوهنوردی زبالههای سر راهش را هم جمع آوری میکرد و در کوله پشتی اش میریخت.
میجر اسکاتلندی همراهشن به حسن آبشناسان میگوید: «تو یک افسر ارشدی، چرا این کار را میکنی؟» حسن جواب میدهد: «من مرد کوهم. حیف است این طبیعت زیبا کثیف باشد.»
آن زمان که صدام خیلی از شهرها را موشک باران میکرد، آبشناسان نامهای به او نوشت، "اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریه پرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه این که با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد. "
در جواب این نامه، صدام ژنرال "قادر عبدالحمید" را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به فرمانده نامدار ایرانی نحوه انجام یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.
این فرمانده ایرانی سالها قبل در اسکاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان، دیده و شکست داده بود. آنجا گروه او اول و عراقیها هفتم شده بودند. حالا در میدان جنگ حقیقی، آبشناسان دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را هم اسیر کرد.
مردم دشت عباس به او لقب «شیر صحرا» داده بودند. این لقب برای او چنان با مسمی بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام میبردند. گفتهاند وی توانایی خیره کنندهای در فنون نظامی و شگردهای رزمی داشت، کسی که شخص «صدام حسین» برای سرش جایزه تعیین کرده بود و عراقیها هراس داشتند به دشت عباس بیایند؛ جایی که آبشناسان و گروه کماندوهای او آنجا بودند.
حسن آبشناسان، فرمانده نیروهای مخصوص ارتش (کلاه سبزها) اوایل جنگ، با یک گروه هشت نفره چریک، کاری کرد که در رادیو عراق اعلام شد یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقرند.
آبشناسان در سال ۱۳۶۴، در منطقه سرسول با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.